کاسه ی داغ تر از آش شده ام برای دلم هی صبح تا شب مغزم مجابش میکند همین که گیسوان سیاه شب را میبینم میگویم چرا؟ گاهی گمان میکنم دلم مسجد سر راهی است گمان کن بیایند بامقصد معلوم صرفا برای عرض تکلیف امامزاده هم ک باشی دلت میگیرد شده گیچ و مست خودتت باشی […]