گفتم ز آشوبت هی میشوم بی قرارتر گفتا مگر ز حال تو میجوشم؟ گفتم ز زهر زبانت بی نوایم گفتا مگر من ز حالت خبردارم؟ گفتم درنبودت هی میشوم آب گفتا مگر وجودت در من اثردارد؟ گفتم ز چشمم افتاده ای چندیس گفتامگر من از بلندی حضر دارم؟ گفتم ز حالم بی خبرماندی چرا گفتا […]